متاسفانه پدر عروس خانوم پست قبل از دنیا رفت.
البته اونطور که شنیدیم ایشون وقتی که کارتهای عروسی رو میبینند(در بیمارستان) به خانومشون و پدرشون میگند"نمیخوام اگه من مردم عروسی رو بهم بزنید."
ایشون روز قبل از عروسی از دنیا رفتند .خانومشون و پدرشون و دختر کوچیکشون این موضوعو پنهان میکنند تا ایشون به آخرین آرزوشون برسند.
بنده خداها توی عروسی حال بدی داشتن ولی خب همه به حساب خستگی و مشکلات این چند وقته گذاشتن .واقعا چقدر سخت بوده براشون.
خیلی ناراحتم .شوکه شدم وقتی که دیروز اینارو شنیدم مثل کابوسه.
خدا بیامرزدش که اینقدر برای دخترش دلسوز بود.نمیدونم وقتی عروس خانوم این ماجرا رو بفهمه چیکار میکنه ؟
کلمات کلیدی: